فرق میان ترس و احتیاط و یا ترس و شجاعت بسیار باریک است. برخی ها، پارس سگ را از روی ترس می دانند و عده ای ان را از شجاعت او. تعدادی هم کند رفتن لاکپشت را، ترس او میدانند در حالیکه او احتیاط می کند. زیرا همیشه اطراف را می نگرد تا: اگر خطری بود در لاک فرو رود. در سیاست نیز به همین شکل است. عده ای مرگ بر امریکا را شجاعت می دانند، ولی عده ای از ان می ترسند. علت این است که خودشان ترسو هستند. چون در موضع یک آدم شجاع نبوده اند. کسانی که در دوران دفاع مقدس، جرات رفتن به جبهه را نداشتند خیلی بیشتر از کسانی بودند که: به خط می زدند. اما حالا خود را محتاط معرفی و میانه رو می دانند. پس در جنگ بین حق و باطل راه میانه ای وجود دارد، که ایشان آن را تشخیص می دهند. در حالیکه اینطور نیست، حق را باید پذیرفت و با ناحق باید جنگید. اگر راه میانه ای بود خدا آن را معرفی می کرد. زیرا حق اصلی خداست.
آدم هایی که خدا را قبول نمی کنند، هرکس یا چیز دیگری را قبول کنند، با اینکه هیچکس را قبول نداشته باشند، یکی است. ممکن است اولی را مشرک و دومی را کافر بدانیم، ولی خداوند شرک را بزرگترین ظلم معرفی کرده است. پس طرفداران حق باید: با ظالم مبارزه کنند.(ان الشرک لظلم عظیم) چرا شرک ظلم بزرگی است؟ مثل این می ماند که: شما سخت کار کنید ولی دستمزد را به دیگری بدهند. یا شما را با او شریک کنند! در قدیم ضرب المثلی بود: مردمی جمع شده بودند غذای نذری درست کنند، هرکس نان و لپه و گوشتی می اورد و به آشپز می داد: تا شریک در این نذری باشند و ثوابی ببرد. فرد خسیسی که دوست نداشت از اموال خود چیزی بدهد، نگاهش به یک موش افتاد آن موش را گرفت و داخل دیگ انداخت! و گفت: منم شریک( حاجی انا شریک!) منتهی در مورد خدا این موضوع زشت تر است، زیرا حتی ان موش هم خلقت خداست. بنابر این هیچ کسی شریک خدا نیست، خداوند بارها فرمود: در آفرینش زمین و آسمان کسی را شریک نگرفته ام. چطور بعضی ها برای خدا شریک قائل می شوند؟ لذا اگر بخواهیم مفهوم واقعی ترس را بدانیم، و از اشتباهات و تناقضات رها شویم، بهترین تعریف از ترس و شجاعت بیان حق تعالی و ائمه هدا هست. حمله حضرت علی ع به یهودیان در 70جنگ! در زمان پیامبر شجاعت بوده. اما یهودیان منکر این همه جنگ شده، فیلم محمد رسول الله را ساختند: تا نه تنها یهودیان را از صحنه حذف کنند، بلکه در ادامه هولوکاست ساختگی بر آنها گریه هم بکنند. زیرا نتیجه همه جنگها برمی گشت به قوم خود پیامبر. این گونه حقایق را تحریف می کردند! که دشمن خارجی اصلا وجود نداشت، بلکه خودشان بجان هم افتاده بودند. این است که شرک، ظلم عظیمی محسوب می شود: وقتی یهودیان به قلم خود کتاب بنویسند، و بگویند از جانب خدا است؟ مگر در زمان حضرت موسی ع، کاغذ و قلم بود؟ یا در زمان ایشان چاپخانه وجود داشته؟ پس تورات را به قلم خودشان نوشتند، ولی به اسم خدا آن را ترویج دادند! همینطور انجیل به دست دیگران نوشته شده، به خدا نسبت داده شده که حداقل 5نوع انجیل است، که با هم تفاوت دارند. زمان پیامبر اسلام هم عده ای احادیث را روی چرم یا چوب می نوشتند، ولی چون نیت خالص نداشتند گیر: خلیفه دوم افتادند که همه آنها را در میدان اصلی مدینه، جمع اوری و آتش زد و گفت حسبنا کتاب الله. پس فقط وقتی ترس معنی الهی می دهد که: از خدا بترسند. آنهاییکه از امریکا و چین و غیره می ترسند، خدایان دیگری دارند که به آنها شجاعت یاد نداده. آنها قومی ترسیده هستند: لیبرالها می ترسند اگر برجام اجرا نشود، اگر تحریم ها برداشته نشود، خواهند مرد! لذا فکری خدا از ذهنشان رفته
You are afraid of an ethnic group
The difference between fear and caution or fear and courage is very narrow. Some people know the barking of a dog out of fear and some of it because of his courage. Some people know the turtle"s slow departure, his fear while he is cautious. Because he always looks around to: If there is a danger, he will sink into the lock. The same is true in politics. Some see death on America as courage, but some fear it. The reason is that they themselves are cowards. Because they were not in the position of a brave man. Those who did not dare to go to the front during the time of the Holy Defense were much more than those who: crossed the line. But now they consider themselves cautious and moderate. So there is a middle ground in the war between right and wrong, which they recognize. While this is not the case, the truth must be accepted and the unjust must be fought. If it was a middle ground, God would introduce it. Because it is the main right of God. People who do not accept God accept anyone or anything else, even if they do not accept anyone. We may consider the former as polytheists and the latter as infidels, but God has introduced polytheism as the greatest oppression. So the supporters of the truth must: fight the oppressor. Why is polytheism a great injustice? It"s like: You work hard but they pay someone else. Or partner with him! In the old days, there was a proverb: People gathered to make votive food, everyone brought bread, cobs and meat and gave it to the cook: so that they could participate in this votive offering and get rewards. The miser, who did not want to give anything of his property, looked at a mouse, grabbed the mouse and threw it into the cauldron! And he said: I am a partner () leading to God. This is more ugly, because even those mice are God"s creation. Therefore, no one is a partner of God, God has said many times: I have not shared anyone in the creation of the earth and the sky. How do some associate partners with God? Therefore, if we want to know the real meaning of fear, and get rid of mistakes and contradictions, the best definition of fear and courage is to express the Almighty and the Imams. Imam Ali attacked the Jews in 70 wars! There was courage in the time of the Prophet. But the Jews, denying all these wars, made the film Muhammad, the Messenger of God: not only to remove the Jews from the scene, but also to make them cry in the aftermath of the fake Holocaust. Because the result of all the wars went back to the people of the Prophet himself. They distorted such facts! That there was no foreign enemy at all, but that they themselves had survived. That polytheism is a great injustice: when the Jews write a book in their own pen, and say it is from God? Was it paper and pen in the time of Prophet Moses? Or was there a printing press in his time? So they wrote the Torah in their own pen, but in the name of God they promoted it! Also, the Bible was written by others, attributed to God, and there are at least 5 types of Bibles, which are different. At the time of the Prophet of Islam, some hadith were written on leather or wood, but because they did not have a pure intention, the second caliph fell and gathered them all in the main square of Medina and set them on fire and said, "According to the Book of God." So fear only gives a divine meaning when: they fear God. Those who fear America and China, etc., have other gods who did not teach them courage. They are a frightened ethnic group: the liberals are afraid they will die if Barjam is not implemented, if the sanctions are not lifted! Therefore, the thought of God has left their minds
أنت خائف من مجموعة عرقیة
الفرق بین الخوف والحذر أو الخوف والشجاعة ضیق جدا. یعرف البعض نباح الکلب خوفا والبعض منه لشجاعته. یعرف بعض الناس رحیل السلحفاة البطیء وخوفه وهو حذر. لأنه دائمًا ما ینظر حوله إلى: إذا کان هناک خطر ، فسوف یغرق فی القفل. نفس الشیء صحیح فی السیاسة. یرى البعض الموت فی أمریکا شجاعة ، لکن البعض یخشى ذلک. والسبب أنهم أنفسهم جبناء. لأنهم لم یکونوا فی موقع الرجل الشجاع. أولئک الذین لم یجرؤوا على الذهاب إلى الجبهة خلال وقت الدفاع المقدس کانوا أکثر بکثیر من أولئک الذین: عبروا الخط. لکنهم الآن یعتبرون أنفسهم حذرین ومعتدلین. لذلک هناک حل وسط فی الحرب بین الصواب والخطأ ، وهم یدرکون ذلک. فی حین أن الأمر لیس کذلک ، یجب قبول الحقیقة ومحاربة الظالمین. إذا کان حل وسط ، لیعرضه الله. لأنه حق الله الرئیسی. الناس الذین لا یقبلون الله یقبلون أی شخص أو أی شیء آخر ، حتى لو لم یقبلوا أحداً. قد نعتبر الأول مشرکین والآخر کفار ، لکن الله أدخل الشرک باعتباره أکبر اضطهاد. لذلک یجب على مؤیدی الحقیقة: محاربة الظالم. لماذا الشرک بالله ظلم کبیر؟ إنه مثل: أنت تعمل بجد لکنهم یدفعون لشخص آخر. أو الشراکة معه! فی الأیام الخوالی ، کان هناک مثل: کان الناس یجتمعون لیصنعوا طعامًا نذریًا ، والجمیع یجلبون الخبز والکیزان واللحوم ویعطونها للطباخ: حتى یتمکنوا من المشارکة فی هذا النذر والحصول على المکافآت. البخیل الذی لا یرید أن یعطی شیئًا من ممتلکاته ، نظر إلى فأر ، أمسک الفأر ورماه فی المرجل! وقال: أنا شریک () یؤدی إلى الله ، وهذا أبشع ؛ لأن حتى تلک الفئران من خلق الله. لذلک ، لا أحد شریک الله ، لقد قال الله مرات عدیدة: لم أشارک أحداً فی خلق الأرض والسماء. کیف یرتبط بعض الشرکاء بالله؟ لذلک ، إذا أردنا معرفة المعنى الحقیقی للخوف ، والتخلص من الأخطاء والتناقضات ، فإن أفضل تعریف للخوف والشجاعة هو التعبیر عن الله تعالى والأئمة. هاجم الإمام علی الیهود فی 70 حرباً! کانت هناک شجاعة فی زمن النبی. لکن الیهود ، الذین نفوا کل هذه الحروب ، صنعوا فیلم محمد رسول الله: لیس فقط لإخراج الیهود من المشهد ، ولکن أیضًا لجعلهم یبکون فی أعقاب المحرقة المزیفة. لأن نتیجة کل الحروب عادت لأهل الرسول نفسه. لقد شوهوا مثل هذه الحقائق! أنه لم یکن هناک عدو أجنبی على الإطلاق ، لکنهم نجوا هم أنفسهم. أن الشرک هو ظلم کبیر: عندما یکتب الیهود کتابا بقلمهم ویقولون أنه من عند الله؟ هل کانت ورقة وقلم فی زمن النبی موسى؟ أم کانت هناک مطبعة فی عصره؟ فکتبوا التوراة بقلمهم ولکن بسم الله روجوا لها! کما أن الکتاب المقدس کتبه آخرون ونُسب إلى الله ، وهناک ما لا یقل عن 5 أنواع من الأناجیل مختلفة. فی زمن نبی الإسلام ، کانت بعض الأحادیث مکتوبة على الجلد أو الخشب ، ولکن لأنها لم تکن نیة خالصة ، سقط الخلیفة الثانی وجمعهم جمیعًا فی الساحة الرئیسیة بالمدینة المنورة وأضرموا فیها النار وقال: "حسب کتاب الله". لذا فإن الخوف یعطی معنى إلهیًا فقط عندما: یخافون الله. أولئک الذین یخشون أمریکا والصین ، إلخ ، لدیهم آلهة أخرى لم تعلمهم الشجاعة. إنهم جماعة عرقیة خائفة: اللیبرالیون یخشون الموت إذا لم یتم تطبیق برجام ، إذا لم ترفع العقوبات! لذلک ترک فکر الله أذهانهم
Sie haben Angst vor einer ethnischen Gruppe
Der Unterschied zwischen Angst und Vorsicht oder Angst und Mut ist sehr eng. Einige Leute kennen das Bellen eines Hundes aus Angst und andere aufgrund seines Mutes. Einige Leute kennen die langsame Abreise der Schildkröte, seine Angst, während er vorsichtig ist. Weil er sich immer umschaut: Wenn eine Gefahr besteht, wird er im Schloss versinken. Gleiches gilt für die Politik. Einige sehen den Tod Amerikas als Mut an, andere fürchten ihn. Der Grund ist, dass sie selbst Feiglinge sind. Weil sie nicht in der Position eines tapferen Mannes waren. Diejenigen, die es während der Zeit der Heiligen Verteidigung nicht wagten, an die Front zu gehen, waren viel mehr als diejenigen, die: die Grenze überschritten. Aber jetzt betrachten sie sich als vorsichtig und moderat. Es gibt also einen Mittelweg im Krieg zwischen richtig und falsch, den sie erkennen. Während dies nicht der Fall ist, muss die Wahrheit akzeptiert und die Ungerechten bekämpft werden. Wenn es ein Mittelweg wäre, würde Gott ihn einführen. Weil es das Hauptrecht Gottes ist. Menschen, die Gott nicht akzeptieren, akzeptieren irgendjemanden oder irgendetwas anderes, auch wenn sie niemanden akzeptieren. Wir mögen die ersteren als Polytheisten und die letzteren als Ungläubige betrachten, aber Gott hat den Polytheismus als die größte Unterdrückung eingeführt. Die Anhänger der Wahrheit müssen also: gegen den Unterdrücker kämpfen. Warum ist Polytheismus eine große Ungerechtigkeit? Es ist wie: Du arbeitest hart, aber sie bezahlen jemand anderen. Oder Partner mit ihm! Früher gab es ein Sprichwort: Menschen versammelten sich, um Votivessen zu machen, alle brachten Brot, Maiskolben und Fleisch und gaben es dem Koch, damit sie an diesem Votivangebot teilhaben und Belohnungen erhalten konnten. Der Geizhals, der nichts von seinem Eigentum geben wollte, schaute auf eine Maus, griff nach der Maus und warf sie in den Kessel! Und er sagte: Ich bin ein Partner (), der zu Gott führt. Das ist hässlicher, weil selbst diese Mäuse Gottes Schöpfung sind. Deshalb ist niemand ein Partner Gottes, hat Gott oft gesagt: Ich habe niemanden an der Erschaffung der Erde und des Himmels beteiligt. Wie verbinden sich einige Partner mit Gott? Wenn wir also die wahre Bedeutung von Angst kennen und Fehler und Widersprüche beseitigen wollen, ist es die beste Definition von Angst und Mut, den Allmächtigen und die Imame auszudrücken. Imam Ali hat die Juden in 70 Kriegen angegriffen! In der Zeit des Propheten war Mut. Aber die Juden, die all diese Kriege leugneten, machten den Film Muhammad, den Gesandten Gottes: nicht nur, um die Juden von der Bildfläche zu entfernen, sondern auch, um sie nach dem falschen Holocaust zum Weinen zu bringen. Weil das Ergebnis aller Kriege auf das Volk des Propheten selbst zurückging. Sie haben solche Tatsachen verzerrt! Dass es überhaupt keinen ausländischen Feind gab, sondern dass sie selbst überlebt hatten. Dieser Polytheismus ist eine große Ungerechtigkeit: Wenn die Juden ein Buch in ihrer eigenen Feder schreiben und sagen, es sei von Gott? War es Papier und Stift in der Zeit des Propheten Moses? Oder gab es zu seiner Zeit eine Druckmaschine? Also schrieben sie die Tora in ihrer eigenen Feder, aber im Namen Gottes förderten sie sie! Auch die Bibel wurde von anderen geschrieben, Gott zugeschrieben, und es gibt mindestens 5 Arten von Bibeln, die unterschiedlich sind. Zur Zeit des Propheten des Islam waren einige Hadithe auf Leder oder Holz geschrieben, aber weil sie keine reine Absicht hatten, fiel der zweite Kalif und sammelte sie alle auf dem Hauptplatz von Medina und setzte sie in Brand und sagte: "Nach dem Buch Gottes." Angst gibt also nur dann eine göttliche Bedeutung, wenn: sie Gott fürchten. Diejenigen, die Amerika und China usw. fürchten, haben andere Götter, die ihnen keinen Mut beigebracht haben. Sie sind eine verängstigte ethnische Gruppe: Die Liberalen haben Angst, dass sie sterben werden, wenn Barjam nicht umgesetzt wird, wenn die Sanktionen nicht aufgehoben werden! Daher hat der Gedanke an Gott ihren Geist verlassen